سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر چی تو بخوای
 
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/10/22 توسط مایسا | نظر
گزارش: منصوره جعفریان سی­سخت ( کارشناس ارشد ایران شناسی)
این کتاب شامل 6 فصل با عنوان­های 1) مقدمه 2) اشکانیان 3)کشف بزرگ 4)فرضیه‌های کونیگ، منبع انرژی الکتریکی، آب‌کاری طلا، کاربردهای پزشکی 5) موافقین و مخالفین و 6) نتیجه‌گیری است. در مقدمه کتاب آمده است: «یکی از بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین امپراتوری‌های تمام دوران که به ایران قدیم و کشورهای همسایه سلطنت کردند، توسط اشکانیان در 250 سال قبل از میلاد تا 250 سال بعد از میلاد بنیان‌گذاری گردید. آن‌ها خود را دارای تمدّنی با فرهنگ غنی و ثروت عظیم در این امپراتوری وسیع می دانسته‌اند. شواهد و مستندات بی‌شماری مانند: مسکوکات، ظروف نوشیدنی شاخ‌گونه و ظروف سفالی که تاکنون کشف شده‌اند دلالت بر تمدن عظیم اشکانیان دارد. اکتشافات باستانی توسط گروه‌های مختلف در شهر تیسفون در سال‌های 1930 و 1936 منجر به کشف اشیای شگفت‌ا‌نگیزی مانند ظروف گلی (سفالی)، استوانه‌ای مسی و میله‌های آهنی (شکل شماره 1) گردید تا سال 2003 ( موسوم به جنگ خلیج فارس در عراق) در تملک موزه ملی عراق در بغداد بود. در سال 1936، تعدادی اشیای خاص مانند یکی ظرف سفالی، با ارتفاع 14 و عرض 8 سانتی‌متر، یک استوانه مسی و یک میله آهنی باریک در منطقه خیوت ربوعه (Khujut Rabboua) در نزدیکی شهر تیسفون کشف گردید. از آنجایی که این محدوده، یک منطقه مسکونی اشکانی محسوب می‌گردید، یافته‌های باستانی را متعلّق به دوران امپراتوری اشکانیان می‌دانستند.»
 
ماجرای کشف این اثر باستانی را کنعانی از زبان W.Ley  چنین روایت می‌کند: « بغداد که در ساحل رود دجله قرار دارد، در سال 1936 شاهد سیل عظیمی بود و بخش‌های زیادی از آن با چندین اینچ آب پوشیده شد. برخی از اماکن کم عمق‌تر، به صورت باتلاق و حوضچه‌های کوچکی درآمده بودند که پشه‌های ماده آنها را مکان های مناسبی جهت تخم‌ریزی قرار دادند. تخلیه آب از این گونه اماکن امری غیر ممکن بود، لذا تصمیم بر پر کردن آنها گرفته شد. از آنجا که تپه مناسب خاک‌برداری در حوالی بغداد وجود نداشت، تصمیم بر این شد که خاک مورد نیاز از فواصل دور دست، خصوصا چندین کیلومتری جنوب بغداد، تأمین گردد. تپه‌ای با نام محلی «خیوت ربوعه» که در مسیر خط آهن بغداد- خانقین قرار داشت که کارگران در هنگام خاک‌برداری به ویرانه‌های برخورد کردند. از طرف دولت و موزه بغداد کارشناسان به محل اعزام شدند و همگان اذعان داشتند که ویرانه‌ها متعلق به دوران امپراتوری اشکانیان از 250 ق.م تا 224 ب.م می‌باشد.»
 در ادامه می‌خوانیم: «کاربرد واقعی اشیای کشف شده در منطقه خیوت ربوعه، کاملا ناشناخته بود. باستان‌شناس اتریشی به نام ویلهلم کونیگ (Wilhelm Konig) اولین شخصی بود که این اشیا را مورد بررسی قرار داد. او معتقد بود که آنها اجزای یکی باتری الکتریکی هستند و سپس چنین استنتاج نمود که اگر تعدادی از آنها به هم متصل شوند، زرگران اشکانی توان تولید الکتریسیته کافی برای آب‌کاری لایه‌های طلا بر روی اشیای فلزی را در اختیار داشتند. این آب کاری به منظور ارتقای کیفی و افزایش بهای آنها انجام می‌شده است. (شکل شماره 1)

      
هنگامی که مدلی از این "باتری" توسط سولفات مس، سرکه و یا حتی آب گریپ فروت ترش به عنوان محلول الکترولیت پر گردید، مشاهده شد که این مجموعه می‌تواند ولتاژ تولید نماید. بر اساس مشاهدات این آزمون، تنوع نظرات مطرح گردید. به عنوان مثال، هسته خرد شده بادام تلخ و یا آلبالو، کمی مایع خمیر، آب، حرارت و گرد طلا می‌توانستند تا محلول سیانید طلا برای آب‌کاری طلا توسط این باتری را تولید نمایند.
کنعانی خاطر نشان می‌کند که در سال 1999 داونز (D.Downes)  و میرهوف(A.Meyerhoff)  مدلی از باتری اشکانی را بازسازی کردند. (شکل 2)
             
آنها شرح این کار خود را چنین گزارش می‌دهند: « جهت بازسازی این "باتری"، سفال به صورت یک ظرف تنگ مانند شکل داده شد؛ به منظور برش سهل‌تر، مرحله پخت آن حذف گردید. سطح درونی ظرف توسط لاک شیشه‌ای به صورت غیر متخلخل در مقابل محلول‌ها، پوشیده شد. برای مشاهده سطوح درونی، ابتدا با یک ارّه دستی آن را به دو نیم بریدیم، سپس استوانه مسی، میله فولادی (آهن در دسترس نبود) و در پوش لاستیکی (قیر موجود نبود)؛ ظرف به دو نمیه بریده شد. تکه‌ای شیشه با شیشه بر، برای استقرار بر روی سطح صاف تهیه گردید. قطعات توسط اپوکسی دوباره به هم متصل شدند. ظرف با سرکه پر شد و ولتاژی معادل 1/1 ولت به دست آمد.
البته کلیه دانشمندان با کاربرد این یافته باستانی به عنوان یک منبع تغذیه که زرگران اشکانی برای آب‌کاری طلا از آن استفاده می‌کردند، موافق نبودند. برخی از آنها اعتقاد داشته و دارند که احتمالا این "باتری" یکی منبع آماده الکتریکی و یا وسیله‌ای مشابه با آن برای دادن "شوک الکتریکی" به بیماران بوده است. کاربردهای دیگری مانند استفاده ظرف سفالی و محتوی آن برای آیین های مذهبی نیز مطرح شده است.
فرضیه "منبع تغذیه بودن" این باتری برای محققان دیگری نیز قابل قبول نبوده و احتمال می‌رود که این تنگ برای حفاظت دعای خیر و یا جادو استفاده می‌شده است یعنی این گونه متون که بر روی مواد عالی درج می‌گردیده، درون این گونه ظروف نگهداری می‌شده است.
پس از کشف این یافته‌های باستانی، در شصت سال اخیر، دانشمندان زیادی از سراسر دنیا تحقیقات حجیم و گسترده‌ای بر روی انواع مدل‌های شبیه‌سازی شده از آن را، جهت تأیید و یا رد فرضیه کونیگ انجام داده­اند.»
این کتاب تاکنون به دست فرهیختگان علوم مهندسی به زبان‌های آلمانی، روسی، فرانسه، ژاپنی، اسپانیایی و غیره برگردان شده است.
مطالب بالا خلاصه­ای از مطالب علمی کتاب بود که جهت آشنایی با محتوای آن ارائه گردید. کنعانی برای نگارش این اثر از 67 منبع لاتین بهره برده و در 142 صفحه آن را به نگارش درآورده است. مطالعه این کتاب می­تواند دریچه­ای دیگر از دنیای متمدّن ایران باستان را در پیش دیدگان جستجوگر پویندگان علم آن روزگار و همچنین متخصصین برق باز نماید.
مختصری درباره نویسنده کتاب:
پروفسور ناصر کنعانی متولد تهران دارای درجه دکترا (D.Sc) در رشته متالوژی فیزیکی و مهندسی مواد از دانشگاه فنی برلین در آلمان است. وی چهار سال در انستیتوی تکنولوژیکی ماساچوست و دانشگاه فلوریدا به عنوان استاد مدعو در آمریکا بوده و در حال حاضر استاد دانشگاه فنی برلین است. تاکنون بالغ بر 300 مقاله علمی در مجلات معتبر بین‌المللی و کتاب‌های مختلفی از جمله کتاب « آبکاری الکترولیتی» و « پوشش مس» و  . . . از وی منتشر شده است.
کنعانی یکی از اندیشمندان عرصه علم، ادب و هنر ایران بوده و نام وی در تالار مشاهیر کشور آلمان در کنار بزرگانی چون آلبرت انیشتین قرار دارد. تسلط کامل بر پنج زبان زند دنیا، او را در مکان برجسته‌ای جهت معرفی بزرگان و مفاخر ایران زمین، در مجامع بین المللی جای داده است.
ایراد بیش از 200 سخنرانی رسمی درباره مفاخر علم، ادب، عرفان و هنر ایران از جمله خیام، خوارزمی، پورسینا، صادق هدایت و غیره در مجامع بین المللی از دیگر فعالیت های او می باشد.
شناساندن زیبایی‌های موسیقی اصیل ایرانی در سطوح مختلف در غرب، به ویژه ساز سنتور، که وی را در ردیف استادان برجسته این هنر اصیل قرار داده است، ابعاد گوناگون و گوشه‌ای از دستاوردهای زندگی پروفسور کنعانی است.